پیش زمینه تشکیل و اساسنامه سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست

 

اندیشۀ پان ایرانیسم

اندیشه یا مکتب پان ایرانیسم خواهان نزدیکی و همبستگی همه اقوام و تیرههای ایرانی است که در فلات ایران، یا ایران بزرگ، زندگی می کنند.

در دو قرن اخیر، دولتهای استعمارگر دست تاراج به میهن و هویت ملی ایرانیان برده، سرزمین آنان را پاره پاره، و تیرههای ایرانی را از هم دور کرده اند. مکتب پان ایرانیسم براساس نیازملی ایرانیان برای اتحاد و همبستگی بنیادگرفته است.

 

حزب پان ایرانیست

حزب پان ایرانیست بنیادگرفته بر مکتب پان ایرانیسم و بمنظور تحقق آرمان پان ایرانیسم در سال ١٣٣٠ خورشیدی پایه گذاری شد.

 

سازمان برونمرزی حزب پا ن ایرانیست

این سازمان شاخه برونمرزی حزب پان ایرانیست است،  که پس از استقرار استبداد سیاه در سال ١٣٥٧، در برونمرز فعالتر شده است. تا زمانی که شرایط لازم برای فعالیت آزاد سیاسی در درونمرز فراهم نباشد، سازمان برونمرزی مستقلآ عمل خواهد کرد.

حزب پان ایرانیست به حق حاکمیت ملی باور راسخ دارد. هر هیئت حاکمه ای را که برگزیدۀ ارادۀ مردم نباشد غصب کنندۀ این حق مسلم ملت ایران میداند.

دیرهنگامی است که جمهوری اسلامی مشروعیت مردمی خود را از دست داده و بارها ثابت کرده که نظامی اصلاح پذیر نیست. از آغاز، عملکرد رژیم خلاف مصالح ملی بوده و تردیدی نگذاشته که رسیدن به مردمسالاری جز از راه برکناری این رژیم میسر نیست. سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست بر این باور است که استقرار حاکمیت ملی، و برکناری نظام خودکامۀ جمهوری اسلامی، دو روی یک سکه اند. برای رسیدن به این هدف، سازمان برونمرزی اصول زیر را فرا راه مبارزات خود قرار داده است:

 

1. پاسداری از استقلال ملی و تمامیت ارضی ایران و مبارزه با هرگونه تجزیه طلبی

2. مبارزه در جهت برکناری جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت ملی

3. شناسایی منافع و مصالح ملی و مردمی و تفکیک آن از منافع جمهوری اسلامی؛ پاسداری از منافع ملی در هر مرحلۀ مبارزه با رژیم

4. برگزاری انتخابات آزاد و شفاف برای تعیین نوع و ساختار حکومت آیندۀ ایران

5. تضمین امکان مشارکت همه ایرانیان در تمام امور محلی و کشوری ایران

6. جدایی کامل دین از حکومت (سکولاریسم)

7. رعایت و اجرای مفاد مندرج درمنشور جهانی حقوق بشر

8. مبارزه با نژادپرستی و هر گونه تبعیض قومی، دینی و جنسیتی

9. تلاش در ایجاد و گسترش روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان همۀ تیره های ایرانی در فلات ایران

10. همکاری با دیگر احزاب، سازمانها و گروهای ملی در راستای استقرار حاکمیت ملت

 

باورها:

 

برگرفته شده از آرمان جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی که هماهنگ با باورهای حزب پان ایرانیست

می باشند.

 

در ﺑﺎره ﻓرھﻧﮓ

اﻟف - ﺳرﻣﺎﯾﮫ و ﺗواﻧﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﻣﻠت، داراﯾﯽ و داﺷﺗﮫ ھﺎی ﻓرھﻧﮕﯽ ﺧوﯾش اﺳت ﮐﮫ ﻣﯽ ﺗواﻧد ﺗوﺷﮫ اﻣروز دارﻧدﮔﺎن آن ارﺛﯾﮫ ﺗﺎرﯾﺧﯽ ﺑﺎﺷد. اﯾراﻧﯾﺎن وارث ﮔﻧﺟﯾﻧﮫ ای از اﻧدﯾﺷﮫ ھﺎی ﺗﺎﺑﻧﺎک و رﻓﺗﺎرھﺎی درﺧﺷﺎن از ﻓرزاﻧﮕﺎن ﺧود ھﺳﺗﻧد. اﯾن ﻣﯾراث ارزﻧده را ﻓرھﻧﮓ اﯾراﻧﺷﮭری ﻣﯽ ﻧﺎﻣﯾم ﮐﮫ درﺑرﮔﯾرﻧده ﺟﮭﺎن ﺑﯾﻧﯽ ﺗﺑﺎر اﯾراﻧﯽ در روزﮔﺎر ﮐﮭن ﺧوﯾش و ﭘﯾرو آن، ﻣﻧش، ﺳﺎﻣﺎن ﺑﺎوری و روﯾﮑرد ﮐﺷورﮔرداﻧﯽ اﯾراﻧﺷﮭری ﻣﯽ ﺑﺎﺷد.

ب - ﺳراﺷﯾب زوال را در اﯾران، ﭘﯾﺎﻣد دور اﻓﺗﺎدن از ﺑﯾﻧش اﻧﺳﺎﻧﯽ و زﻧدﮔﯽ ﺳﺎز اﯾراﻧﺷﮭری و ﺟﺎﯾﮕزﯾﻧﯽ آن ﺑﺎ ﻣراﻣﮭﺎ و ﺑﺎورھﺎی ﺑﯾﮕﺎﻧﮫ ﻣﯽ داﻧﯾم. ﮔر ﭼﮫ ھﻣﮫ ﭘدﯾده ھﺎی آﯾﯾﻧﮭﺎی ﺑﯾﮕﺎﻧﮫ ﻧﺎﮔزﯾروﯾراﻧﮕر ﻧﺑوده اﻧد وﻟﯽ آﻣﯾﺧﺗﮕﯽ ﻧﮕﺎھﮭﺎی آﺗﻧﯽ، ﻋرﺑﯽ، ﺗرﮐﯽ (ﺑﯾﺎﺑﺎﻧﮕردان ﯾورﺷﮕر آﺳﯾﺎی ﻣﯾﺎﻧﮫ)، ﻣﻐوﻟﯽ و ﻏرﺑﯽ ﻧوﯾن، از ﺳده ھﺎی دور ﺗﺎ ﺑﮫ اﻣروز، ﻣﺎ را دﭼﺎر ﺑﺣران ھوﯾت و آﺷﻔﺗﮕﯽ اﻧدﯾﺷﮫ ﻧﻣوده اﻧد. ﺑرای ﺑﺎزﺳﺎزی اﺧﻼﻗﯽ، ﺑﮭﺳﺎزی اﺟﺗﻣﺎﻋﯽ و ﻧوﺳﺎزی اﻗﺗﺻﺎدی، ﻧﯾﺎز ﺑﮫ ﻧﮕرﺷﯽ ژرف  ﺑﮫ ﻧﮕﺎه اﯾراﻧﺷﮭری و ﺗوﺷﮫ ﻧﯾﺎﮐﺎﻧﯽ اﺳت ﮐﮫ در ﮔذﺷﺗﮫ، ﻣﺎ را ﺑﮫ ﻓراز ُﺑرده و آزﻣون ﺧود را ﭘس داده اﻧد. روﺷن اﺳت زﻧدﮔﯽ و ﭘﯾوﻧدھﺎی اﺟﺗﻣﺎﻋﯽ در دوران ﮐﻧوﻧﯽ ﭘﯾﭼﯾده ﺗر از ﮔذﺷﺗﮫ ھﺎی ﮐﮭن ﺷده اﺳت. ﺑﻧﺎﺑراﯾن در راه ﻧﯾﮑﺑﺧﺗﯽ و ﻧوزاﯾﻧدﮔﯽ ﻣﯾﮭن، ﺗوﺷﮫ اﯾراﻧﺷﮭری را ﮐﮫ ﺑﺎ داﻧش روز ھﻣراه وھﻣﺎھﻧﮓ اﺳت درﻣﯾﺎﺑﯾم و ﺑﮑﺎر ﻣﯽ ﺑﻧدﯾم.

پ - اﯾراﻧﺷﮭرﯾﺎن، زﻧدﮔﯽ ﺑر ﺑﻧﯾﺎد ﺧردﮔراﯾﯽ، ﮔﺳﺗراﻧدن داد و آﺑﺎدﺳﺎزی ﮔﯾﺗﯽ را در دﺳﺗور ﮐﺎر ﺧوﯾش دارﻧد و ﺑﮫ ﺷﺎدزﯾﺳﺗﯽ، رواداری، آزادﮔﯽ و دھﺷﻣﻧدی ﺑﮭﺎ ﻣﯽ دھﻧد و آﻧﮭﺎ را ارزﺷﮭﺎی واﻻی، ﻓردی و ھﻣﮕﺎﻧﯽ ﻣﯽ داﻧﻧد. ارﺟﮕذاری ﺑﮫ ﺟﺎن و زﻧدﮔﯽ آدﻣﯽ، ﺟﺎﻧﻣﺎﯾﮫ ﻓرھﻧﮓ اﯾراﻧﺷﮭری در ﻧﮕﺎه ﺑﮫ اﻧﺳﺎن و ﺟﺎﯾﮕﺎه آن ﻣﯽ ﺑﺎﺷد.

ت - ﭘﺎرﺳﯽ را ﺑﮫ ﻋﻧوان زﺑﺎن ﭘﯾوﻧدی در ﻓﻼت ﺑزرگ اﯾران و ﯾﮑﯽ از ﺳﺗوﻧﮭﺎی اﺳﺗوار ھوﯾت اﯾراﻧﯽ ﺑزرگ ﻣﯽ دارﯾم و ھﻣﭼﻧﯾن ﺑرﭘﺎ داﺷﺗن ﺟﺷﻧﮭﺎ و آﯾﯾﻧﮭﺎی اﯾراﻧﯽ ﮐﮫ ﺑﮫ ﭘررﻧﮓ ﺷدن ارزﺷﮭﺎی اﯾراﻧﺷﮭری و ﯾﮑدﻟﯽ و ھﻣﺳوﯾﯽ ﻣﻠﯽ ﮐﻣﮏ ﺷﺎﯾﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﻧﻣﺎﯾد را در دﺳﺗور ﮐﺎرمان ﺟﺎی ﻣﯽ دھﯾم.

 

در ﺑﺎره اﻧﺳﺎن

ث - اﻧﺳﺎن را ﺳزاوار ﮔزﯾﻧش آزاد ﺑرای راه و روش زﯾﺳﺗن ﺧود ﻣﯽ داﻧﯾم. ﺑﺎ اﯾن ﺳزاواری ﮔزﯾﻧش ﺑرای اﻧﺳﺎن، ﺧوﯾﺷﮑﺎری وی ﻧﯾز در راﺳﺗﺎی ﮐوﺷش ﺑرای ﺳﺎﺧت ﺟﮭﺎﻧﯽ ﺑﮭﺗرھﻣراھش ﻣﯽ ﺷود. آزادﯾﮭﺎی ﻓردی و اﺟﺗﻣﺎﻋﯽ را ﺑدون ﭘﯾش ﺷرط ﭘذﯾرا ھﺳﺗﯾم ﻣﮕر اﯾﻧﮑﮫ اﯾﻣﻧﯽ ﺷﮭروﻧدان و ﯾﮑﭘﺎرﭼﮕﯽ ﺳرزﻣﯾﻧﯽ و ھﻣﺑﺳﺗﮕﯽ ﻣﻠﯽ در ﮐﺷورﻣﺎن را ﺗﮭدﯾد ﻧﻣﺎﯾد.

ج - ﮐورش ﺑزرگ، ﻧﺧﺳﺗﯾن ﺷﻧﺎﺳﻧده ﺣﻘوق ﺑﺷر را ارج ﻣﯽ ﮔذارﯾم و ﺣﻘوق ﺑﺷر را ﺟدای از ﻓرھﻧﮓ ﺧردﮔرا، روادار، آزاده و دھﺷﻣﻧد اﯾراﻧﺷﮭری ﻧﻣﯽ داﻧﯾم. ﺑر اﯾن ﭘﺎﯾﮫ، روﺷن اﺳت ﮐﮫ اﯾراﻧﯾﺎن ﺑدون ھﯾﭻ اﮔر و اﻣﺎﯾﯽ در ﭘﯾﺷﮕﺎه ﻗﺎﻧون ﺑراﺑرﻧد و از ﺣق ﺑراﺑر در ﺑﮭره ﮔﯾری از داده ھﺎ و ﺧواﺳﺗﮫ ھﺎی ﮐﺷور، ﺑرﺧوردارﻧد. اﯾراﻧﯾﺎن ﻓﺎرغ از ﺟﻧﺳﯾت، دﯾن، زﺑﺎن، ﺗﯾره و ﻣﺎﻧﻧد اﯾﻧﮭﺎ، در ﯾﮏ ﻣﻠت ﯾﻌﻧﯽ ﻣﻠت ﯾﮕﺎﻧﮫ اﯾران ﮔﻧﺟﺎﻧده ﻣﯽ ﺷوﻧد.

چ - اﻧﺳﺎﻧﮭﺎ را ﺳزاوار راﯾزﻧﯽ و ھﻣُﭘرﺳﯽ در ﺗﺻﻣﯾم ﮔﯾرﯾﮭﺎی ﺑرزن و ﺷﮭر ﺧودﺷﺎن ﻣﯽ داﻧﯾم. ھﻣﭼﻧﺎن ﺑرآﻧﯾم ﮐﮫ در اﯾن روزﮔﺎر، ﺑﮭره ﮔﯾری از ﮐﺎرﺷﻧﺎﺳﺎن، دور اﻧدﯾﺷﺎن و دﯾﮕر ﻧﯾروھﺎی ﮐﺎرآﻣد در ﮐﺎرھﺎی ﮐﻼن ﮐﺷور، در راﺳﺗﺎی ﻧﯾﮑﺧواھﯽ ھﻣﮕﺎﻧﯽ، ﺧردﻣﻧداﻧﮫ و دادﮔراﻧﮫ اﺳت . ﺣﮑوﻣت ﻣﻠﯽ ﮐﮫ ﻧﮕﮭﺑﺎن ﮐﺷور، ﻧﮕﮭدار ﻣﻠت و ﻧﻣﺎﯾﻧده اراده اﯾراﻧﯾﺎن در ﺟﮭﺎن ﺑﺎﺷد را ﺑرای اﯾران و اﯾراﻧﺷﮭرﯾﺎن ﻣﯽ ﭘﺳﻧدﯾم .

 

در ﺑﺎره دﯾن

ح - در ﻓرھﻧﮓ اﯾراﻧﺷﮭری، ﺑر ﺧﻼف ﺑرﺧﯽ ﻓرھﻧﮕﮭﺎی دﯾﮕر، ھﯾﭼﮕﺎه دﯾن و دوﻟت ﯾﮑﯽ ﻧﺑوده اﻧد ﮔر ﭼﮫ ھﻣراه ﺑوده اﻧد. در اﯾراﻧﺷﮭر، ﻣﺎ ھﯾﭼﮕﺎه رھﺑر ﺳﯾﺎﺳﯽ و رھﺑر دﯾﻧﯽ را ﯾﮑﺟﺎ در ﯾﮏ ﻓرد ﯾﺎ ﯾﮏ ﻧﮭﺎد ﻧداﺷﺗﮫ اﯾم. ﺑﻧﺎﺑراﯾن، ﺟﺳﺗﺎرھﺎی ﻣطرح ﺷده در دوران ﻧوﯾن در اروﭘﺎ ھﻣﭼون ﻻﺋﯾﺳﯾﺗﮫ و ﺳﮑوﻻرﯾﺳم ﮐﮫ ﺑﮫ ﺣﺿور دﯾن در ﺳﺎﺧﺗﺎر ﻗدرت و زﯾﺎده ﺧواھﯽ ھﺎی دﯾن ﺳﺎﻻران در ﺑﺎﺧﺗرزﻣﯾن ﭘﺎﯾﺎن داد، در ﺑﺎره ﻓرھﻧﮓ اﯾراﻧﺷﮭری ﮐﺎرﺑرد ﻧدارﻧد زﯾرا ﻧﮭﺎد دوﻟت و ﻧﮭﺎد دﯾن در اﯾراﻧﺷﮭر از آﻏﺎز ﯾﮑﯽ ﻧﺑوده اﻧد و ﻗواﻧﯾن ﮐﺷوری، ﻧﮫ ﺑر ﭘﺎﯾﮫ ﻣذھب ﮐﮫ ﺑر ﺑﻧﯾﺎد ﻓرھﻧﮓ (ﻋرف) ﺑوده اﻧد. در ﺧود اﯾن ﻓرھﻧﮓ، دﯾن دوﻟﺗﯽ و دوﻟت دﯾﻧﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﻧدارﻧد. ﺿﻣن اﯾﻧﮑﮫ دﯾن ﺑﮫ ھﯾﭻ روی ﻧﺑﺎﯾد در ﺳﺎﺧﺗﺎر ﺣﮑوﻣت ﺟﺎی داﺷﺗﮫ ﺑﺎﺷد، دﯾﻧداری و ﯾﺎ ﺑﯽ دﯾﻧﯽ در ﺟﺎﻣﻌﮫ را ﺑرای ﺑﺎورﻣﻧدان ﺑﮫ آﻧﮭﺎ روا ﻣﯽ دارﯾم.

خ - ﺟﻧﺑش ﻧوزاﯾﯽ اﯾراﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﻧﺑش اﯾران ﮔراﯾﺎﻧﮫ در ژرﻓﺎی اﻧدﯾﺷﮫ و ﻣﻧش اﺳت. در اﯾن راه، از ﺳرﻣﺎﯾﮫ ھﺎی ارزﻧده آﯾﯾﻧﮭﺎی اﯾراﻧﯽ ﺑﮭره ﻣﯽ ﮔﯾرد و ﺧود را ﺗواﻧﻣﻧد ﻣﯽ ﺳﺎزد، ھﻣﭼﻧﺎن ﮐﮫ از دﺳﺗﺎوردھﺎی ﺳﺎزﻧده و اﻧﺳﺎﻧﯽ دﯾﮕر ﺗﻣدﻧﮭﺎ و آﯾﯾﻧﮭﺎ ﻧﯾز ﺑﮭره ﻣﻧد ﻣﯽ ﮔردد. اﯾن ﺟﻧﺑش ﺑﮫ ھﯾﭻ روی ﻧﮫ ﺑﮫ دﻧﺑﺎل ﻏرﺑﯽ ﮐردن اﯾران اﺳت و ﻧﮫ ﺑﮫ دﻧﺑﺎل دﯾﻧﯽ ﮐردن ﺟﺎﻣﻌﮫ اﯾراﻧﯽ. اﯾران را اﯾراﻧﯽ ﻣﯽ ﭘﺳﻧدﯾم و در اﯾن راﺳﺗﺎ ﮔﺎم ﺑرﻣﯽ دارﯾم.

 

در ﺑﺎره ﺳﯾﺎﺳت

د - اﯾران ﺳرزﻣﯾﻧﯽ ﺑﺧش ﻧﺎﭘذﯾر ﻣﯾﺎن ھﻣﮫ اﯾراﻧﯾﺎن اﺳت ﺑدﯾﻧﮕوﻧﮫ ﮐﮫ ھﻣﮫ ﮐﺷور، ﺳرای ھر ﻓرد اﯾراﻧﯽ اﺳت. ﺑر اﯾن ﭘﺎﯾﮫ ﺣﺎﮐﻣﯾت ﻣﻠﯽ و ھﻣﭼﻧﯾن ﺣﮑوﻣت اﯾران ﮐﮫ دوﻟت ﯾﮑﭘﺎرﭼﮫ اﯾران را در ﺑرﻣﯽ ﮔﯾرد، ﺑﺧش ﻧﺎﭘذﯾرﻧد. ﻧﮫ ﺗﻧﮭﺎ اﯾران ﮐﻧوﻧﯽ را ﯾﮑﭘﺎرﭼﮫ، ﻧﯾروﻣﻧد و آﺑﺎد ﻣﯽ ﺧواھﯾم و ﺑر ﺳر آن ﺑﺎ ھﯾﭻ ﻣراﻣﯽ ﺑﺎ ھر ﺑﮭﺎﻧﮫ ای ﮐﮫ دارﻧد، ﺳر ﺳﺎزش ﻧدارﯾم ﺑﻠﮑﮫ ﭘﮭﻧﮫ ﺗﻣدن اﯾران ﺑزرگ را ﻧﯾز ﺧﺎﻧﮫ ﺧود ﻣﯽ داﻧﯾم و ﺑﮫ دﻧﺑﺎل اﯾراﻧﺷﮭری ﺑﺎ ﻓرھﻧﮕﯽ ﺑﮭم ﭘﯾوﺳﺗﮫ ھﺳﺗﯾم ﮐﮫ ﻣردﻣش ﯾﮑدﯾﮕر را ﺑﺷﻧﺎﺳﻧد و ﺑرای ﯾﮑدﯾﮕر ھﻣدردی و ھﻣدﻟﯽ ﻧﺷﺎن دھﻧد. در ﺟﮭﺎن ﮐﻧوﻧﯽ ﮐﮫ ﺣق ﻧﺎﺗوان ﻣﯽ ﺗواﻧد ﺑﮫ آﺳﺎﻧﯽ ﭘﺎﯾﻣﺎل ﺷود، اﯾراﻧﺷﮭرﯾﺎن ﺑﺎﯾد ﺧود را واﺑﺳﺗﮫ ﺑﮫ ﺳرزﻣﯾﻧﯽ ﺑداﻧﻧد ﮐﮫ ﺗوان دﮔرﺳﺎن ﺷدن ﺑﮫ ﯾﮏ ﻧﯾروی آﺑروﻣﻧد ﺟﮭﺎﻧﯽ را داراﺳت.

ذ - ﺑﺎ ارﺟﮕذاری ﺑﮫ ﺧدﻣﺎت و دﺳﺗﺎوردھﺎی ارزﻧده ﺑرﺧﯽ از رھﺑران ﮐﺷورﻣﺎن در ﺳده ھﺎی ﮔذﺷﺗﮫ، ﺑﯾﺷﺗر دوﻟﺗﮭﺎی ﭘس از اﺳﻼم را ﻧظﺎم آرﻣﺎﻧﯽ ﻧﻣﯽ داﻧﯾم. ﺑﻧﺎﺑراﯾن ﺑﮫ دﻧﺑﺎل ﺑرﻗراری آن ﺣﮑوﻣﺗﮭﺎ ﻧﯾﺳﺗﯾم و در ﭘﯽ ﺑرﭘﺎﯾﯽ ﺷﮭرﯾﺎری (دوﻟت) ﻧﯾﮏ ﺑر ﺑﻧﯾﺎد دادورزی، آﺑﺎدﺳﺎزی و آزادی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﯾم.

 

در ﺑﺎره روﯾﮑرد

ر - روﯾﮑرد ﻓرھﻧﮕﯽ روش ﻣﺎ، ﺑرای ﺑرآورده ﮐردن آرزوھﺎی ﻣﯾﮭﻧﯽ ﻣﺎﺳت. ﻧوزاﯾﯽ اﯾراﻧﯽ ﺑر ﭘﺎﯾﮫ ﻓرھﻧﮓ اﯾراﻧﺷﮭری ﻓرآﯾﻧدی اﺳت ﺧﺷوﻧت ﭘرھﯾز و دروغ ﮔرﯾز. آﻣوزش و ﭘرورش ﻧﺳل اﻣروز و ﻓردا و ﺑردن دﯾدﮔﺎھﮭﺎی اﯾراﻧﺷﮭری در داﻣﻧﮫ ھﺎی ﻓرھﻧﮕﯽ و اﺟﺗﻣﺎﻋﯽ ﺑﮫ درون ﭘﯾﮑر ﺟﺎﻣﻌﮫ، ﮐﺎرآﻣد ﺗرﯾن راه ﺑرای رﺳﯾدن ﺑﮫ دﺳﺗﺎوردھﺎی ﺑزرگ ﺟﻧﺑش ﻣﯽ ﺑﺎﺷد.